English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4597 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high class communication set U دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
volume U قدرت دستگاه مخابراتی
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
communication line U خط مخابراتی
communications protocol U پروتکل مخابراتی
signal services U قسمتهای مخابراتی
communications system U سیستم مخابراتی
signal services U خدمات مخابراتی
signal communications U ارتباطات مخابراتی
signal security U تامین مخابراتی
copied U نگهبان مخابراتی
communications channel U کانال مخابراتی
copying U نگهبان مخابراتی
telenet U شبکه مخابراتی
copy U نگهبان مخابراتی
copies U نگهبان مخابراتی
communications processor U پردازنده مخابراتی
communications link U پیوند مخابراتی
communication security U تامین مخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
additives U پیوند کد مخابراتی
additive U پیوند کد مخابراتی
communication network U شبکه مخابراتی
communication link U تسلسل مخابراتی
communication deception U فریب مخابراتی
communication cover U پوشش مخابراتی
communication signal U سیگنال مخابراتی
signal flag U پرچم مخابراتی
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
communications software U نرم افزار مخابراتی
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
communication relay ship U ناو تقویتی مخابراتی
communication standing instructions U دستورات ثابت مخابراتی
communication security U برقراری تامین مخابراتی
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
selsyn U سیستم سینکرونیزه مخابراتی
standing signal instructions U دستورات ثابت مخابراتی
way station U ایستگاه رله مخابراتی
ace high U سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communications control unit U واحد کنترل مخابراتی
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
spot net U شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
phase jitter U اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
directed net U شبکه توجیه شده مخابراتی
couriers U ماهواره مخابراتی رله کننده
courier U ماهواره مخابراتی رله کننده
fire direction net U شبکه مخابراتی هدایت اتش
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
tie line U کانال مخابراتی کرایه داده شده
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
simplex circuit U مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
single line U مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
cirvis U دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo U در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom U Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people U افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
syllabary U حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
civision U رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
fog signal U علایم مه
intruders U مزاحم
intruder U مزاحم
troubler U مزاحم
obtruder U مزاحم
troublous U مزاحم
enfant terrible U مزاحم
enfants terribles U مزاحم
obtrusive U مزاحم
tiresome U مزاحم
interfering U مزاحم
importunate U مزاحم
leeches U مزاحم
leech U مزاحم
a pain in the neck <idiom> U مزاحم
plaguer U مزاحم
troublemaker U مزاحم
troublemakers U مزاحم
bothersome U مزاحم
worrisome U مزاحم
plimsol mark U علایم بارگیری
identification markings U علایم شناسایی
fiducial marks U علایم پوشاننده
sleeve emblem U علایم سراستین
hazard signs U علایم خطر
morse code U علایم مورس
qualifying symbols U علایم توصیفی
visual signal U علایم بصری
draught marks U علایم ابخور
informative signs U علایم اخباری
control markings U علایم کنترل
load lines U علایم بارگیری
cipher text U علایم رمز
indication of masculinity U علایم رجولیت
traffic sign U تابلو علایم
reflecting stud U علایم شبنما
indication signs U علایم راهنمایی
background noise U اصوات مزاحم
interference wave U موج مزاحم
interference field U میدان مزاحم
obtrudes U مزاحم شدن
molested U مزاحم شدن
molesting U مزاحم شدن
buttonhole U مزاحم شدن
buttonholed U مزاحم شدن
cumber U مزاحم شدن
profile drag U پسای مزاحم
molests U مزاحم شدن
interference current U جریان مزاحم
buttonholing U مزاحم شدن
buttonholes U مزاحم شدن
to be a pain in the neck U مزاحم بودن
obtruding U مزاحم شدن
interfered U مزاحم شدن
parastic drag U پسای مزاحم
perturb U مزاحم شدن
interfere U مزاحم شدن
obtrude U مزاحم شدن
obtruded U مزاحم شدن
molest U مزاحم شدن
parasitic current U جریان مزاحم
interferes U مزاحم شدن
burdensome tax U مالیات مزاحم
base symbol U علایم قراردادی مبنا
ghost signals U علایم راداری سرگردان
accounting symbol U علایم مشخصه حساب
emblems U با علایم نشان دادن
military symbols U علایم قراردادی نظامی
symbolic logic U زبان علایم یاعلامتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
hazard signs U علایم امکان تولیدخطر
emblem U با علایم نشان دادن
strident U دارای صدای مزاحم
stridently U دارای صدای مزاحم
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
She keep son bothering me . U مرتب مزاحم من است
varment U انسان یاحیوان مزاحم
combrous U صعب الوصول مزاحم
parasites U صدای مزاحم پارازیت
parasite U صدای مزاحم پارازیت
pesky U زحمت دهنده مزاحم
mush U صدای مزاحم پارازیت
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
legal assistance U کمکهای قضایی شرح علایم
descriptive name U شرح علایم روی نقشه
grid ticks U علایم شبکه بندی نقشه
Recent search history Forum search
2Call sign
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
0انباره خارجی
0میخواهم دستگاه برش فاق وزبانه کندو رابخرم آیامیدانید کجاهست؟آدرس
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com